در در
شال گردنم رو ورداشتم بردم پیش مامان می گم زودی بنداز دور گردنم یواشکی از دستم می گیره اما من کوتاه نمیام و ایندفه می رم سراغ کاپشن اونم جواب نمیده و بعد میرم سراغ کفشام بالاخره باید جواب بده و میده و من به همراه مامان و بابا میریم در در حس خوب این روزای من بابت همین د در رفتنه ...